خلاصه داستان فیلم سینمایی ازدواج غیابی محصول سال ۱۳۶۹ سینمای ایران – فروشگاه اینترنتی وکسل
بیتا دختر حاج آقا حکمی از خانواده ای متدین در اصفهان، برای رفتن به دانشگاه در تهران اعتصاب غذا می کند تا سرانجام پدرش موافقت می کند که او رابه همراه دایه اش، سیما روانه تهران کند. اما بی تا در همان بدو ورودش به دانشگاه با جوانی آشنا شده و علیرغم توصیه های سیما با او رابطه صمیمانه ای پیدا می کند. این در حالی است که پدر بیتا او را برای برادرزاده اش علی در نظر گرفته که به زودی با پایان یافتن تحصیلاتش از خارج کشور باز می گردد. اما بیتا تصمیم می گیرد به انتخاب خودش ازدواج کند. اگر چه پسر نیز به دلایل مختلف تمایل به فراهم آوردن زندگی مناسب و سپس تشکیل خانواده را ندارد از همین رو علیرغم درخواست بیتا اقدامی جهت صحبت با پدر او به عمل نمی آورد. علی به ایران آمده و بیتا هم به اصفهان فرا خوانده می شود. ولی درشب نامزدی، بیتا از علی می خواهد که به یک بهانه واهی از ازدواج با او صرفه نظر کند و این موضوع را به عمویش بگوید. علی که متوجه می شود بیتا کس دیگری را دوست دارد، درخواست وی را اجابت کرده و به عمویش اطلاع می دهد که دیگر قصد ازدواج با دختر او راندارد. بیتا و سیما به تهران باز می گردند ولی مرد مورد علاقه اش همراه مادر و دوستانش، مهندس فرزین و دخترش مهشید، برای برنامه ریزی ساخت یک سری آپارتمان به ویلای فرزین به شمال رفته اند. بیتا طی مسافرتش به شمال متوجه می شود که جوان مورد علاقه اش برخلاف وعده های قبلی تمایلی به ازدواج با او ندارد و بر آن است ضمن ازدواج با مهشید که در آمریکا اقامت دارد. هم مهاجرت اش به آن سوی آب ها را تضمین نموده و هم معاملاتش با فرزین را دو قبضه کند. پدر با اطلاع از ماجرا به تهران آمده و برای رضای دل دخترش که از ناامیدی خود کشی کرده، جوان را مجبور می کند تا با وی ازدواج کند اما بیتا دیگر جوان نادم را نمی خواهد و عشق اورا از قلبش بیرون کرده است.