توضیحات
شماره پروانه نمایش: ۲۰۱۶۰۸ – ۱۵۵/۹۶
نام مجموعه: سریال تلویزیونی اتفاقات عجیب |
سال و کشور تولید کننده: ۲۰۱۶ – ۲۰۱۷ ، کمپانی نت فلیکس، آمریکا|
فرمت: Dvd – Vob|
کیفیت: عالی|
نوع تصویر: Full Screen|
رزولیشن تصویر: ۷۲۰*۵۷۶|
زبان: دوبله فارسی حرفه ای
تعداد فصل ها: ۲ فصل|
تعداد قسمتها:۱۷ قسمت (فصل اول ۸ قسمت – فصل دوم ۹ قسمت|
تعداد دیسک:۴ دی وی دی|
توضیحات: مناسب با شئونات اسلامی و ایرانی|
خلاصه داستان سریال اتفاقات عجیب :
وقایع سریال اتفاقات عجیب در دهه هشتاد میلادی در ایالت ایندیانا رخ میدهد و خط داستانی اصلی سریال دربارهٔ چیزهای عجیبی است که در این شهر رخ داده و شخصیتهای سریال را درگیر خود میکند.
داستان فصل اول اتفاقات عجیب از ۱۹۸۳ در ایالت ایندیانا و در شهر ساحلی لانگ ایلند در منطقه هاوکینز آغاز میشود. پسر جوانی به نام ویل بایرز پس از جدا شدن از دوستانش به طرز عجیبی ناپدید میشود. مادر ویل به همراه کلانتر و سه دوست نزدیک ویل به جستجوی او میروند اما پیدا شدن دختر مرموز و عجیبی که خود را «یازده» (اِلِون) مینامد همه چیز را به هم میریزد. طولی نمیکشد که مایکل که صمیمیترین دوست ویل میباشد درمیابد کارمندان یک مجموعه آزمایشی عجیب که پیش تر الون را ربوده بودند در گم شدن ویل دخیل هستند…
اتفاقات فصل دوم سریال اتفاقات عجیب ، یک سال پس از بازگشت ویل از دنیای وارونه جریان دارد. در حالی که به نظر میرسد همه چیز عادی شدهاست، اما تاریکی کمین کرده و تمام شهر هاوکینز را تهدید میکند. اتفاقات سریال در سال ۱۹۸۴ جریان دارد و شهروندان شهر هاوکینز در حال فراموش کردن دموگورگان و اسرار آزمایشگاه هاوکینز که به نظر میرسد رها شدهاست، هستند. اما ویل بایرز هیچگاه کاملاً دنیای وارونه را ترک نکردهاست و بازگشت او به این دنیای ترسناک را به دفعات متعدد مشاهده میکنیم. او در این دنیا یک موجود بسیار بزرگ و ترسناک را مشاهده میکند که اگر از این دنیا خارج شود هیچکس در شهر هاوکینز در امان نخواهد بود.
خلاصه تمام اپیزودهای سریال اتفاقات عجیب
فصل اول – قسمت اول – ناپدید شدن ویل بایرز
سال ۱۹۸۳ در شهر کوچک هاوکینگز ویل بایرز بعد از جدا شدن از دوستانش و در مسیر خانه توسط موجودی عجیب مورد حمله قرار میگیرد. صبح روز بعد خبری از او نیست. مادر ویل که جویس نام دارد ابتدا گمان میکند اتفاق خاصی نیفتاده است اما با گذشت زمان متوجه میشود موضوع جدی است و به سراغ کلانتر میرد. با اعلام خبر ناپدید شدن ویل پای سه دوست صمیمی او به نام مایکل و داستین و لوکاس به ماجرا باز میشود. آنها تصمیم میگیرند سه نفری و شبانه در داخل جنگل به دنبال ویل بروند اما باران شدید باعث میشود از مسیر منحرف شده و به دختر جوانی ناشناس که ظاهری عجیب دارد برخورد کنند. دختری که موهای خود را تراشیده و الون (یازده) نام دارد.
فصل اول – قسمت دوم – آدم عجیب در خیابان میپل
مایکل چارهای نمیبیند جز اینکه الون را به خانه خود میبرد. لوکاس و داستین به او اصرار میکنند که الون را تحویل دهد اما مایکل آنها را راضی میکند که خطری تهدیدشان نمیکند. صبح روز بعد بالاخره الون شروع به صحبت میکند و میگوید «آدمهای بد» در تلاش برای کشتن او هستند. مایکل هیچ ذهنیتی دربارهٔ این «آدمهای بد» ندارد اما از آنجا که ایمان میاورد الون در دردسر افتاده تصمیم میگیرد به او کمک کند. لوکاس به شدت با این تصمیم مخالف است اما وقتی میخواهد به پدر و مادر مایک خبر دهد الون با قدرت ذهنی خود مانع او میشود و بچهها متوجه میشوند الون یک ابر انسان است. در طرف دیگر تلاش کلانتر برای پیدا کردن ویل ناکام مانده و جویس که حال و روز خوشی ندارد متوجه فعالیتهای ماوراءالطبیعه عجیب در خانه میشود اما حرفهای او با عقل کسی جور در نمی آید.
فصل اول – قسمت سوم – هالی سرخوش
نانسی که به همراه دوستش بارب به یک دورهمی در خانه دوست پسرش استیو میرود متوجه گم شدن بارب میشود. نانسی ابتدا فکر میکند بارب بخاطر رفتارهای او ناراحت شده و مهمانی را ترک کرده اما طولی نمیکشد که پی میبرد بارب هم مثل ویل به طرز عجیبی ناپدید شدهاست. گزارش او به پلیس فایده چندانی ندارد و نانسی که دچار عذاب وجدان شده شخصاً قضیه را پیگیری میکند. از آنطرف مایکل و لوکاس و داستین که به قدرتهای الون پی بردهاند تصمیم میگیرند با کمک او ویل را پیدا کنند. جویس که حال و روزش به دیوانهها شبیه شده با خلق روش خاصی موفق میشود از طریف لامپهایی نورانی با ویل تماس برقرار کند اما حرفهای او در نظر دیگران مضحک به نظر میرسد. کلانتر در راه تحقیقات خود به یک شرکت آزمایشی عجیب میرسد اما نمیداند این شرکت در گم شدن ویل دخیل است یا خیر. سرانجام با پیدا شدن جسد ویل بایرز در رودخانه موجی از یاس و ناامیدی شهر را فرا میگیرد. مایکل خشمگین به خانه برمیگردد تا با فراغ دوستش کنار بیاید.
فصل اول – قسمت چهارم – جسد
مایک همچنان خشمگین و ناراحت از مرگ ویل و دروغهای الون است اما وقتی الون موفق میشود با قدرتهایش از طریق بیسیم با ویل ارتباط برقرار کند مایکل حرفهای او را مبنی بر زنده بودن ویل باور میکند. مایکل نقشهای میریزد اما راضی کردن لوکاس همیشه ناراضی و داستین غمگین برای انجامش چندان ساده نیست. سرانجام برنامه از این قرار میشود که الون را گریم کرده و در هیبت یک دانش آموز به مدرسه ببرند تا او بتواند از طریق دستگاه رادیویی قدرتمند مدرسه با ویل ارتباط بگیرد. جویس که به هیچ عنوان باور نمیکند پسرش مرده عنان اختیار را از کف داده و چارهای نمیبیند جز اینکه شخصاً وارد عمل شود. هاپر با اصرار جویس تحقیقات خود را ادامه میدهد و در کمال تعجیب متوجه میشود چیزی که به عنوان جسد ویل بایرز در سردخانه نگهداری میشود نه یک جسد بلکه ماکتی عروسکی است.
فصل اول – قسمت پنجم – جانور و بند باز
مراسم خاکسپاری ویل درحالی برگزار میشود که افراد اصلی از جمله خانواده و دوستان او از نمردنش با خبر هستند! داستین با تحقیقات خود نظریهای عجیب مطرح میکند و آن این است که ویل در دنیای موازی که خودش آن را دره سایهها مینامد گیر افتادهاست. نظریهای که ابتدا عجیب به نظر میرسد با تحقیقات خود داستین به واقعیت بدل میشود. داستین موفق میشود راه ورود به دروازه را کشف کند اما این کار فقط با کمک الون امکانپذیر است. جیم هاپر به سراغ جویس رفته و به او میگوید که جسد ویل قلابی است. همزمان نانسی و جاناتان که هردو دلایل شخصی زیادی برای ورود به این ماجرا دارند با کمک هم راه ورود به دروازه را پیدا میکنند که باعث به وجود آمدن موقعیت خطرناکی برایشان میشود.
فصل اول – قسمت ششم – هیولا
نانسی مدتی در دنیای موازی گیر میافتد تا اینکه موفق میشود با کمک جاناتان از آن فرار کند. نانسی که با چشم خود هیولا را دیده تمام ماجرا را برای جاناتان تعریف میکند. توضیحات او و تحقیقات هاپر و سمج بازیهای مایکل همچون قطعههای گمشده به هم متصل شده و پازل نهایی را تکمیل میکند:شرکتی آزمایشی در هنگام تحقیقات خود دروازهای رو به دنیایی دیگر گشوده و برای ارتباط با آنهم از یک نفر استفاده میکردهاست:الون!
فصل اول – قسمت هفتم – وان حمام
کارمندان شرکت آزمایشی که همه جا را برای پیدا کردن الون زیر و رو کردهاند سرانجام رد او را در خانه مایکل میزنند. مایکل به همراه لوکاس و داستین و الون میگرزیند و الون با کمک قدرتهای ماورایی خود آنها را فراری میدهد. رفتار الون باعث میشود لوکاس به او اعتماد کند و دوستان بار دیگر دور هم جمع شوند. جیم هاپر مایکل را پیدا کند و با در میان گذشتن اطلاعاتی که هردو میدانند قرار میشود تا الون با کمک قدرتهایش ویل را پیدا کند.
فصل اول – قسمت هشتم – دنیای وارونه
جیم هاپر و جویس در معاملهای قبول میکنند که در عوض وارد شدن به دروازه جای الون را به رئیس شرکت آزمایشی بگویند. بدین ترتیب جویس و جیم وارد دنیای وارونه میشوند و ویل را که فاصله چندانی تا مرگ ندارد پیدا میکنند. همزمان گروه از مردان آزمایشگاه به مدرسه حمله میکنند تا الون را دستگیر کنند اما با شدید شدن درگیریها هیولای دنیای وارونه وارد میشود و الون برای صدمه ندیدن مایک از تمام قدرتش استفاده میکند تا هیولا را از بین ببرد و در این راه خودش هم کشته میشود. صحنه آخر چندین ماه بعد و کریسمس را نشان میدهد که مایکل همچنان دلتنگ الون است و ویل بایرز که دوران سختی را گذرانده با بالا آوردن ماده عجیبی از دهنش لحظه کوتاهی دوباره به دنیای وارونه میرود و برمیگردد. ویل با ترس نزد مادرش برمیگردد و همگی با هم کریسمس را جشن میگیرند.
***********************************************************
***********************************************************
معرفی قسمتهای فصل دوم سریال اتفاقات عجیب
فصل دوم – قسمت اول – مکس دیوانه
سال ۱۹۸۴ در ایالت پنسیلوانیا، گروهی سارق مسلح هنگام فرار از دست پلیس به مشکل میخورند. یکی از سارقان که دختری جوان است با استفاده از نیروی ذهنی خود پلیسها را متوقف میکند. بر روی دستان دختر ناشناس، خالکوبی وجود دارد که نشان میدهد نامش آیت (۸)است و قدرتهایی همچون الون دارد. داستان به هاوکینز میرود. جایی که یک سال از اتفاقات فصل قبل گذشته اما ویل همچنان با کابوسهای دنیای وارونه درگیر است و مایکل هم در غیاب الون تبدیل به پسری منزوی شدهاست. جویس نیز رابطه جدیدی را با مردی به نام باب شروع کردهاست. یک شب ویل و مایکل به همراه داستین و لوکاس برای تفریح بیرون میروند اما ناگهان ویل دوباره وارد دنیای وارونه میشود و بعد از مشاهده موجود ترسناکی شبیه به عنکبوت که در آسمان است دوباره به دنیای عادی بازمیگردد. فردای آن روز و در مدرسه، گروه پسرها با دانش آموز دختری به نام مکس که تازه به مدرسه آمدهاست برخورد میکند. مکس دختر عجیبی است که به همراه برادر ناتنی اش به مدرسه میآید و کم حرف و مرموز است. از طرف دیگر نانسی که همچنان به خاطر مرگ باربارا عذاب وجدان دارد تبدیل به دختری کم طاقت شدهاست و همین موضوع رابطه اش با استیو را خدشه دارد میکند. ویل به صورت متعدد وارد دنیای وارونه میشود و تصاویری ترسناکی میبیند و همین باعث میشود که به مرز فروپاشی برسد و حتی دکترها و آزمایشها هم تأثیری بر روی او ندارد.این اپیزود اتفاقات عجیب ، در حالی پایان میابد که کلانتر هاپر به خانه قدیمی رفته و در آنجا با الون ملاقات میکند و متوجه میشویم هاپر تمام مدت الون را مخفی کردهاست و او زنده است.
فصل دوم – قسمت دوم – قاشق زنی ، خل و چل
در ابتدای قسمت دوم از فصل دوم سریال اتفاقات عجیب ، در چند صحنه فلش بک رابطه بین هاپر و الون فاش میشود و سپس داستان به زمان حال میآید. زمانی که در شب هالووین، بچهها قرار میگذارند برای شرکت در مراسم قاشق زنی بیرون بروند. با اصرار داستین، مکس نیز به گروه پسرها میپیوندد اما تفریحشان جوری که باید پیش نمیرود. ویل دوباره وارد دنیای وارونه شده و به شدت دچار حالتهای عصبی میشود. مایکل که دنبال بهانهای برای جدا شدن از بچه هاست ویل را به خانه بازمیگرداند. ویل به مایکل دربارهٔ کابوسهایش میگوید و مایکل هم توضیح میدهد که دلتنگ الون است. از طرف دیگر الون که به شدت برای مایکل دلتنگ است به هاپر اصرار میکند که بگذارد با لباس مدل برای هالووین بیرون برود و مایک را ببیند اما هاپر که معتقد است این کار خطرناک است اجازه نمیدهد. نانسی نیز که به همراه استیو به مهمانی رفته در حالت مستی به استیو حمله میکند و میگوید که آنها مقصر مرگ باربارا هستند و او استیو را دوست ندارد. در راه بازگشت از مراسم هالووین، داستین متوجه سر و صدایی از سطل زباله میشود. او در میان زبالهها موجود عجیبی شبیه به بچه وزغ پیدا میکند و آن را با خود به خانه میبرد.
فصل دوم – قسمت سوم – بچه وزغ
الون که که از وعدههای هاپر خسته شده تصمیم میگیرد برخلاف توصیههای او از خانه بیرون رفته و خود را به مایکل نشان میدهد. از آن طرف داستین که با پیدا کردن بچه وزغ عجیب خود احساس میکند کشف بزرگی کرده او را با خود به مدرسه میبرد و به بچهها نشان میدهد. ویل با دیدن آن بچه وزغ پی میبرد که این همان موجودی است که او سال قبل در دستشویی خانه آن را بالا آوردهاست. ویل این موضوع را به مایکل میگوید و مایکل هم بقیه گروه را در جریان میگذارد اما بچه وزغ که در طی یک شب بزرگ شدهاست از دست آنها فرار میکند و بچهها تمام مدرسه را برای پیدا کردن او زیر رو میکند. الون هم همزمان خود را به مدرسه میرساند اما وقتی مایکل و مکس را با هم میبیند گمان میکند که آنها با هم دوست شدهاند برای همین از راه دور مکس را زمین میزند و سپس فرار میکند تا مایکل او را نبیند. در صحنه آخر ویل که دوباره وارد دنیای وارونه شده توسط موجودی عجیبی مورد حمله و آزار قرار میگیرد.
فصل دوم – قسمت چهارم – راه و رسم ویل
ویل بر اثر حمله دچار نوعی حالت عصبی میشود. بعد از این ماجرا ویل برای مدتی خانه نشین میشود و در برابر اصرارهای مادرش توضیح میدهد که مدتی است هیولایی را بر فراز هاوکینگز میبیند و اینکه این موجود قرار است «همه» را بکشد. هاپر نیز که به خاطر رفتارهای الون از دست او بسیار عصبانی است با او برخورد میکند که این در نهایت به مشاجره بین آنها بدل میشود. همزمان نانسی که دیگر تحمل ندارد تصمیم میگرد به همراه جاناتان شروع به جمعآوری مدرک علیه آزمایشگاه هاویکنگز کند و به رسانهها دربارهٔ اتفاقات و مرگ باربارا حقیقت را بگوید. آنها ابتدا به آزمایشگاه هاوکینگز میروند و نانسی صحبتهای رئیس آزمایشگاه را ضبط میکند. سپس به سراغ یک کارآگاه خصوصی دیوانه میروند که مدتی است در حال کار کردن بر روی همین پرونده است. اوضاع برای ویل اما همچنان ثانیه به ثانیه خطرناک تر میشود. جویس از هاپر درخواست کمک میکند. ویل که گویی دیگر کنترلی بر روی خودش ندارد شروع به کشیدن نقاشیهایی عجیب میکند که ابتدا تصاویری بیمعنی به نظر میرسد اما بعد مشخص میشود که یک جور نقشه است. سر نخهای بعدی پای هاپر را به دنیای وارونه میکشاند. جایی که او مورد حمله قرار گرفته و آسیب میبیند. از طرف دیگر داستین علیرغم توصیههای مایک تصمیم میگیرد بچه وزغ را نگه دارد اما بعداً معلوم میشود این بچه وزغ یک دمگورگن است. دمگورگن که حالا حسابی بزرگ شدهاست گربه داستین میخورد و داستین هم او را زندانی میکند تا بعداً تقشهای برایش بریزد.
فصل دوم – قسمت پنجم – دیگ داگ
الون از طریق قدرتهای ذهنی اش میفهمد که هاپر بازهم به او دروغ گفته و مادرش زنده است. برای همین از خانه بیرون میرود که مادرش را پیدا کند. ملاقات با مادرش باعث میشود که الون متوجه حقیقتهای زیادی بشود. از جمله اینکه نام واقعیش جین است، اینکه مادرش نیز جهش یافتهاست و همچنین جهش یافته دیگری هم مثل او به نام آیت (۸) وجود دارد. الون بعد از فهمیدن همه اینها و پی بردن به گذشته اش تصمیم میگیرد تا آیت را پیدا کند تا شاید کنار کسی که شبیهش است زندگی کند. در هاوکینگز اما اوضاع به هم ریختهاست. جویس به همراه باب و ویل و مایکل برای پیدا کردن هاپر همه جا را زیر رو میکنند و در نهایت به یکی از دروازههای دنیای وارونه میرسند. همزمان گروه نظامی آزمایشگاه که از ورود هاپر به خبر شده نیز وارد صحنه میشوند. آنها هاپر را بیرون میکشند و سپس منطقه را آتش میزنند و همین باعث میشود که ویل ناگهان مورد حمله شدیدی قرار بگیرد و تا دم مرگ برود.
فصل دوم – قسمت ششم – جاسوس
در قسمت ششم از فصل دوم سریال اتفاقات عجیب ، ویل سریعاً به بیمارستان منتقل میشود. حالتهایش آنقدر نگرانکننده هستند که جویس عنان اختیار را از کف داده و از دانشمندان آزمایشگاه میخواهد هرچه در توان دارند انجام دهند. بعد از آزمایشها و بررسیها رئیس آزمایشگاه نظریهای عجیب مطرح میکند و آن این است که موجود دنیای وارونه همچون یک ویروس بدن ویل را گرفته و برای همین است که اگر قسمت دیگری از آن آسیب ببیند بدن ویل نیز دچار حمله خواهد شد. اوضاع نگرانکننده تر میشود. ویل وقتی به هوش میآید چیزی به یاد نمیآورد و بیشتر اشخاص اتاق از جمله هاپر را نمیشناسد. در ادامه ویل میگوید در خوابهایش مدام جایی را میبیند که گویی جزو منطقه ممنوعه است و هیولای دنیای وارونه نمیگذارد او به آنجا وارد شوند. گروهی از مردان مسلح به آنجا فرستاده میشوند اما معلوم میشود که این یک تله است. موجودات دنیای وارونه به سربازها حمله کرده و همه آنها را میکشند و راه خود را به سوی دروازه باز میکنند. یعنی درست جایی که هاپر و بقیه گروه در آزمایشگاه در آن گیر افتادهاند.
فصل دوم – قسمت هفتم – خواهر گمشده
این قسمت بهطور کلی بر روی الون تمرکز دارد. الون بعد از جدا شدن از مادرش سفر خود را آغاز کرده و بالاخره آیت (۸) را میابد. ملاقات با این گروه خلافکار و نوع دیدگاهی که آیت به زندگی دارد ابتدا برای الون جالب است اما طولی نمیکشد که الون در رویاهای خود مایکل را میبیند و بازیابی خاطرات گذشته باعث میشود راه خود را جدا کرده و به سوی معشوقش برود. آیت به او میگوید که آنها در کنار هم میتوانند کارهای فوقالعادهای انجام دهند و از تمام کسانی که در طول زمان به آنها آسیب زدند انتقام بگیرند اما الون قبول نمیکند و میگوید وظیفه او حمایت از دوستانش است. در صحنه آخر الون سوار اتوبوس میشود تا به کمک مایکل برود.
فصل دوم – قسمت هشتم – ذهن منجمد
ورود هیولاهای دنیای وارونه به داخل آزمایشگاه از طریق دروازه باعث میشود تا هاپر و بقیه گروه لحظات کابوس واری را تجربه کنند. آنها بعد از کلی دردسر و در جریان درگیری که در طی آن باب کشته میشود موفق به فرار میشوند. جاناتان و نانسی هم که در راه بازگشت به استیو و داستین و گروه همراهش برخورد کرده بودند به کمک هاپر میروند و همگی به خانه جویس بازمیگردند تا چارهای بیندیشند. تحقیقات بعدی گروه را متوجه میکند که آنها باید «مغز» موجود را از بین ببرند تا بدین ترتیب همه چیز متوقف شود. آنها از طریق ویل جای مغز را پیدا میکنند اما همه چیز به همین سادگی نیست. مایکل یادآور میشود که بدن ویل به بدن آن موجود متصل است و اگر آنها مغز را از بین ببرند ویل هم خواهد مرد. برنامه از این قرار میشود که بدن ویل را در معرض گرما قرار دهند زیرا موجود دنیای وارونه از گرما گریزان است تا بدین ترتیب آن موجود را از بدن ویل خارج کنند. اما قبل از اینکه بتوانند کاری کنند ناگهان درب میشود و شخصی وارد خانه میشود. او کسی نیست جز الون…
فصل دوم – قسمت نهم – دروازه
در قسمت آخر از فصل دوم سریال اتفاقات عجیب ، دیدار دوباره مایک و الون برای هردویشان سخت و در عین حال لذتبخش است. وقتی مایک از الون توضیح میخواهد که چرا دربارهٔ زنده بودنش خبری به او نداده هاپر اعتراف میکند که او اجازه این کار را نمیدادهاست. مایکل که از دست هاپر عصبانی است با او درگیر میشود اما هاپر او را آرام میکند و قول میدهد که بعد از پایان این ماجرا او و الون برای همیشه با هم خواهند بود. نقشه از این قرار میشود که هاپر و الون به دروازه بروند و الون با قدرتهایش دروازه را ببند و جویس به همراه جاناتان و نانسی نیز آن موجود را از بدن ویل خارج کنند و استیو نیز به همراه بچهها در خانه بماند. در طی فرایندی سخت موجود دنیای وارونه بالاخره بدن ویل را ترک میکند. مایکل که نگران سلامتی الون است گروه را راضی میکند که برای کمک بروند. در لحظاتی که الون مشغول بستن دروازه است، مایکل و گروهش مغز هیولا را به آتش میشکند و در نهایت موفق میشوند بعد از دردسرهای فراوان دروازه را بسته و همگی صحیح و سالم پیش هم برگردند. در این میان فقط استیو آسیب میبیند. داستان با پرشی یکماهه به جلو میرود. جایی که رازهاش آزمایشگاه بهطور عمومی فاش شده و شهروندان هاوکنگیز در جریان ماجرا قرار میگرند. در شب مراسم اسنوبال گروه بچهها دوباره دور هم جمع میشوند و مایک همانطور که به الون قول داده بود با او به مراسم رقص میرود. در صحنه آخر دوباره به دنیای وارونه میرویم و شاهد هستیم که هیولایی بزرگی که ویل دیده بود با حالتی تهدیدآمیز بر فراز هاوکینگز در حال نگاه کردن به شهر است.
هم اکنون می توانید سریال بسیار زیبای اتفاقات عجیب را با کیفیت عالی در بسته بندی شکیل از فروشگاه اینترنتی وکسل (وابسته به فروشگاه اینترنتی طنین) تهیه فرمایید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.