شماره مجوز: ۳۱۶۲۸۶ – ۱۵۵/۹۰
نام مجموعه: سریال تلویزیونی زیر تیغ |
سال و کشور تولید کننده: ۱۳۸۵، ایران|
فرمت: Dvd – Vob|
کیفیت: عالی|
نوع تصویر: Full Screen|
رزولیشن تصویر: ۷۲۰*۵۷۶|
تعداد قسمتها:۱۹ قسمت|
تعداد دیسک:۴ دی وی دی|
توضیحات: ضبط شده از شبکه اول سیما با آرم و تبلیغات|
بازیگران:
پرویز پرستویی در نقش محمود
فاطمه معتمدآریا در نقش طاهره (همسر محمود)
آتیلا پسیانی در نقش جعفر
کوروش تهامی در نقش رضا (پسر جعفر)
الهام حمیدی در نقش مریم (دختر محمود و طاهره – همسر رضا)
سیاوش طهمورث در نقش قدرت (برادر جعفر)
هوشنگ توکلی در نقش دایی (دایی رضا)
فریبا جدیکار در نقش همسر جعفر
شبنم مقدمی در نقش مرضیه
رامین راستاد در نقش خسرو
نگار جواهریان در نقش فخری
نویسنده:
علی اکبر محلوجیان
کارگردان:
محمدرضا هنرمند
خلاصه داستان سریال زیر تیغ
محمود و جعفر، دو یار دیرینه و قدیمی که هم در زندگی و هم در محل کار رفاقتی ناگسستنی دارند، قصد دارند پیوند دوستی خود را با ازدواج دختر محمود با پسر جعفر مستحکمتر کنند. رضا و مریم، فرزندان محمود و جعفر ، علاقه خاصی به یکدیگر دارند. اما عموی رضا، از این وصلت ناراضی است و خیلی دوست داشت که دخترش را به برادر زاده اش بدهد. از طرفی عمو قدرت، در محل کار هم دل خوشی از محمود ندارد.
تا اینکه در یک روز نحس، بعد از مشاجره لفظی که بین جعفر و محمود اتفاق می افتد، جعفر به طور کاملاً اتفاقی از ناحیه سر ضربه می خورد و از دنیا می رود. محمود، محل حادثه را بدون اینکه کسی بفهمد ترک می کند و چند نفر از کارگران کارخانه، خسرو را می بینند که بالای سر جسد نشسته. خسرو فرار می کند اما توسط کارگران کارخانه دستگیر می شود. همه خسرو را قاتل می دانند اما…
نقد و بررسی سریال زیر تیغ
بدون شک مجموعه تلویزیونی زیرتیغ یکی از اثرگذارترین و بالطبع ماندگارترین سریالهای بعد از انقلاب است که طبق نظرسنجیهای صداوسیما در زمان پخش نود و هفت درصد مخاطب را مجذوب خود کرد و بیش از ۶۴ درصد بیننده داشت.
برخی این اثرگذاری را به دلیل بازیگران حرفهای آن میدانند، برخی به فیلمنامهاش نسبت میدهند و گروهی نیز به تراژدیک بودن داستان و موسیقی فیلم اشاره میکنند. اما نگارنده بر این عقیده است که آنچه در پس همه این عناصر و المانهای موثر فیلم میدرخشد هویت ایرانی زیرتیغ است که با طیف گستردهای از طبقات اجتماعی جامعه ارتباط برقرار میکند و برپایه تجربه مشترک کاراکترهای فیلم و مخاطبان بنا شده است.
تجربه زیست ایرانی که تلخی ملال خویش را در مناسبات ملودراماتیک خانوادگی و رئالیسم اجتماعی زیرتیغ بازخوانی میکند و هر کسی بخشی از ملال و رنج و تجربه تلخ خود را در آن مییابد و همذاتپنداری میکند. همذاتپنداری با این مجموعه از دو منظر روی میدهد، یکی همذاتپنداری فردی با کاراکترهای مجموعه و دیگری همذاتپنداری فرهنگی با روح داستان و بستر تاریخی فیلم که ریشه در حافظه جمعی مخاطبان دارد.
سبک و سطح زندگی محمود و جعفر و مناسبات خانوادگی و انسانی میان آنها و سویههای عاطفی ـ احساسی این ساختار به تجربه ملموس مخاطب ایرانی بسیار نزدیک است. به تصویر کشیدن سادگی و خلوص و همبستگی عاطفی آنان در وضعیت اجتماعی معاصر به نوستالژی جمعی میانجامد و حسرت خانوادههای ایرانی را از تجربه انسانی از دست رفته باز مینمایاند.
بستر زمانی این بازنمایی در سریال زیر تیغ ، دست کم به اوایل دهه ۷۰ بر میگردد که هنوز تجملات و زرق و برقهای زندگی مدرن امروزی در آن نفوذ نکرده است. همین سادگی، اتفاقا به کمک وجود دراماتیک قصه آمده و کمتر مخاطب را آزار میدهد و آنچه در نهایت به این باورپذیری میافزاید، شخصیتپردازی داستان است که حضور عینی آنها همواره در پیرامون ما احساس میشود و هرکدام از آنها به گونهای در زندگی خود مخاطب، ما به ازای بیرونی دارد.
البته هژمونی بازیگری در سریال زیر تیغ ، علاوه بر اینکه با توانایی و مهارتهای فردی بازیگران آن نسبت دارد اما روح و ساختار روایت نیز به فراخی دامنه این اثرگذاری افزوده است.
اثر زیبای حسین علیزاده که مفهوم سوگ و عقبه تاریخی آن در فرهنگ ایرانی را به نغمههای حزنانگیز موسیقی بدل کرده است، به رمزگشایی تراژدیک معنایی قصه میانجامد و به بازنمایی روانی ـ حسی فیلم کمک میکند.
اما همه این عناصر در هویت ایرانی آن به ثمر رسیده و ذیل این مفهوم به بار مینشیند. هویتی که به زعم نگارنده در «قصههای مجید» کیومرث پوراحمد نیز قابل دریافت است. یعنی در آنجا نیز بیش از آنکه فیلمنامه، بازیگران و کارگردانی به زیبایی اثر منجر شود، هویت و تجربه زیست ایرانی به کمک آن میآید. البته توانایی محمدرضا هنرمند را در این اثر نباید نادیده گرفت. کسی تصور نمیکرد کارگردان آثار طنز اینچنین به خلق اثری تراژدیک موفق شود تا حدی که در دام سانتیمانتالیسم هم نیفتد!
وجود تراژدیک زیر تیغ بر چیدمانی قرار گرفته که قهرمان و ضدقهرمان آن درهم آمیخته است و با ایجاد کنتراستی خانوادگی به این پارادوکس محتوایی دامن میزند. یعنی فاجعه در فضایی رخ میدهد که سنخیت و وابستگی عاطفی در اوج قرار دارد. قاتلی بر حسب اتفاق به قتل کسی دست میزند که نه نفرت بلکه بیشترین علقه و رفاقت میان آنها حاکم است. آن هم زمانی که این خط دوستی قرار است با وصلت دختر و پسر آن دو تداوم یابد و رفاقت به خویشی ختم شود.
درست در آستانه این وصل با یک اتفاق ساده اما هولناک رشتههای وصل میگسلد. گسستی که نه بر پیکر یک خانوده که بر نظام عاطفی حاکم بر آنها زخم میزند. زخمی که در همیشه تاریخ در نظام خانوادگی ایران به بغضی سنگین بدل شده و گاهی در پای تماشای اثری مثل زیرتیغ میترکد این مجموعه زخم کهنه هویت ایرانی را در پس مناسبات انسانیاش زنده میکند و از همین نقطه به ارتباط عمیق، درونی و اثرگذار با مخاطب دست مییابد و به ملال تاریخی او دامن میزند. ملالی که شاید کندی فیلم بویژه از زمان وقوع فاجعه تا معرفی محمود از منطق این وضعیت بر میآید.
این تقابل عاطفی که عشقی در برابر نفرت و دوستی در مقابل دشمنی مینشیند و شادی به غم بدل میگردد در ترکیبی از رئالیسم اجتماعی و ملودرام خانوادگی به بازسازی هویت و تراژدی زیست ایرانی میانجامد که مصیبت در آن همواره در درون محبت و رفاقت رخ میدهد و اسطوره رستم و سهراب در چهرههای دیگرگونهاش به واقعیتی مکرر بدل میشود که در اینجا از بیگانه گلهای نیست که با او هرچه کرد این آشنا کرد!
در آتش این حادثه سخنان حکیمانه دایی (جمشید توکلی) همچون آبی است که بر آتش درون ریخته میشود. او نمادی از عقلانیت و تجربه در این ترکتازی احساس و هیجان است که الگوی سنتی ریشسفیدی در جامعه ایرانی را به نمایش میگذارد. شغل او (نانوایی) که از مادهای خام نانی پخته بر میآورد که برکت سفره مردم میشود، تناسبی نمادین با منش او دارد در نان. گرمای محبت با حرم معیشت میآمیزد و عاطفه و عقل همسفره میشود.
نقطه عطف آسیبپذیری ما، اتفاقا عاطفهای است که هیچ پشتوانه عقلانی ندارد و در نوسان افراط و تفریط حرکت میکند. در شب قبل از حادثه محمود و جعفر در اوج دوستی، حمایت مالی و جانی از هم میکنند و هر کدام سعی دارد در حق دیگری گذشت و ایثار کند. این رابطه دوستانه با آن قدمت تاریخی ناگهان خیلی زود تحت تاثیر احساسات و تعصب و قضاوتی عجولانه به عصبانیت و دعوا و قتل تبدیل میشود. گویی هیچ گونه شناخت و معرفتی در میان نبود که ستون آن دوستی چندین ساله با تلنگری میلرزد و فرو میریزد. این روایت تلخ دوستی در جامعه ایرانی است که نظام خانودگی و عاطفی برآمده از آن نیز از این عدم تعادل آسیب میبیند. قصه سیاه و سفید دیدن آدمها که عشق و نفرت در آن دو روی یک سکهاند. زیرتیغ به طور تلویحی این هویت را زیرتیغ نقدی غیرمستقیم جراحی میکند تا تاولهای این زخم کهنه که زندگی انسانهای بسیاری را به تلخی کشانده است، بر ملا کند.
زیرتیغ پیام اخلاقی خود را در پرداخت و روایت داستان میدهد و از صبری که جای آن بویژه در مناسبات انسانی ایران امروز خالیتر است، سخن میگوید تحملی که زیر تیغ حادثه، مثله مثله میشود و هستی اجتماعی ما را تهدید میکند. محمود فروغی اما هنوز بازمانده این شرف ایرانی است که در دادگاه اتهام به سرقت در پی دفاع از حیثیت و پاکی وجود خویش است. وجودی که نمیداند در دادگاه دوم (اتهام قتل) چیزی از آن باقی میماند یا خیر؟
او خود را برای قصاص قتل آماده کرده است و به تقدیر الهی رضایت میدهد، اما نمیخواهد وجود زیر تیغاش به تهمتی ناروا آلوده شود که این نه حب نفس که دفاع از شرف انسان است. ارتباط محمود و طاهره ضمن اینکه مناسبات زیبای همسربودگی را به تصویر میکشد و به کنه و عمق روابط عاطفی و خانوادگی ایرانی میپردازد بار دیگر توان وظرفیت پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا را به رخ میکشد و زیرتیغ را به کلاس بازیگری بدل میکند. زیرتیغ در تعامل همین مناسبتهای انسانی الگوی اخلاق ایرانی (گذشت ایثار و نوعدوستی) را به یاد ما میآورد تا بفهیم آدم یک لاقبا اگر مشت ندارد لاقل باید پشت داشته باشد.
هم اکنون می توانید سریال خاطره انگیز زیر تیغ را از فروشگاه اینترنتی وکسل (وابسته به فروشگاه اینترنتی طنین) با بسته بندی شکیل و کیفیت بسیار خوب تهیه فرمایید.
[su_label type=”success”]تاکنون ۱۵۸ بار مشاهده شده[/su_label]
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.